۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶

هر دم از شوق تو چشم اشگبارم گل کند
خار مژگان در کنار جویبارم گل کند

وقت آن شد کز هجوم ناقبولی‌های خویش
قطره‌های خون ز خجلت در کنارم گل کند

نخل عصیان در ضمیرم ریشه محکم کرده است
وای بر روزی کزین گلبن بهارم گل کند

بس که در پای دلم بشکسته خار آرزو
سبزه می‌ترسم به طرف جویبارم گل کند

غنچه پیکان ز هر عضو تنم بنمود روی
وقت آن آمد که دیگر لاله‌زارم گل کند

بعد مرگ از حسرت آن تیر مژگان دور نیست
خار خار آرزو گر بر مزارم گل کند

ریختم قصاب خاری را که در راه کسان
سخت می‌ترسم که آخر در کنارم گل کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.