هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران معشوق خود می‌گوید. او زیبایی و لطافت معشوق را توصیف می‌کند و از درد فراق و بی‌قراری خود سخن می‌گوید. ترس از فراموش شدن توسط معشوق و رنج ناشی از عشق از دیگر مضامین این شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و هجران ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۱۷

آن سرو سیم‌اندام من چون از گلستان بگذرد
موج لطافت جو به جو از هر خیابان بگذارد

شب‌های هجر او دلم راضی نمی‌گردد اگر
یک قطره آب چشمم از بالای مژگان بگذرد

از کثرت کم‌طالعی ترسم نسیم کوی او
چون بر مزار من رسد برچیده دامان بگذرد

آن بی‌سرانجامم که گر عضوی ز من یابد هما
یک عمر سرگردان شود تا از بیابان بگذرد

در رنج روزافزونم و بیمم از آن باشد که او
تا چاره دردم کند کارم ز درمان بگذرد

از گرمی تیغش کشد بر استخوانم شعله‌ای
برق آتش‌افشانی کند تا از نیستان بگذرد

قصاب را بار گران افکنده زین ره بر قفا
اول به منزل می‌رسد هرکس که از جان بگذرد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.