هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنجش ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر احساس می‌کند که نشستن با معشوق و نگاه کردن به او نیز برایش دردناک است. او خود را به پروانه‌ای تشبیه می‌کند که در برابر شمع رخسار معشوق می‌سوزد و مانند بلبل از درد عشق ناله می‌کند. شاعر همچنین از ناعادلانه بودن دنیا و رفتارهای ناپسند دیگران شکایت دارد و معتقد است که پنهان کردن خود و دیدن عیوب دیگران ستم است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشقی و نقد رفتارهای اجتماعی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۱۶

نشستن با تو و بر خود نبالیدن ستم باشد
تو را دیدن دگر در پوست گنجیدن ستم باشد

توان تا سوخت چون پروانه پیش شمع رخسارت
چو بلبل از هجوم درد نالیدن ستم باشد

چو خوانا گشت خط عارضت متراش از تیغش
که خط از روی این مصحف تراشیدن ستم باشد

کنار خود ز آب دیده خرم می‌توان کردن
به کشت خویشتن باران نباریدن ستم باشد

تو آموزی طریق مصلحت‌بینان و می‌دانی
ز حرف دشمنان از دوست رنجیدن ستم باشد

توان تا سوختن چون شمع در بزم نکورویان
چراغ خلوت فانوس گردیدن ستم باشد

ز افعال جهان قصاب دائم چشم حیرت را
ز خود پوشیدن و عیب کسان دیدن ستم باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.