هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از جفاهای معشوق، بی‌قراری، و سوختن در آتش عشق می‌نالد، اما در عین حال، به‌رغم تمام رنج‌ها، هنوز به محبت معشوق وابسته است. تصاویری مانند تیغ، خاکستر، و دود عنبرین به‌کار رفته‌اند تا عمق درد و شوریدگی شاعر را نشان دهند.
رده سنی: 16+ متن از مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی استفاده می‌کند که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و واژگان به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارند.

شمارهٔ ۱۲۸

مگر تیر جفای یار پر در بسترم دارد
که امشب خواب راحت راه بر چشم ترم دارد

محبت این‌قدر دارد به قتلم کز پس مردن
به جای خشت تیغش دست در زیر سرم دارد

مرا سوزاند و دست از دامن من دل برنمی‌دارد
هنوز آن برق جولان کار با خاکسترم دارد

مراد دل بود پیمانه‌ای از گردش چشمش
وگرنه این‌قدر خونی که خواهد ساغرم دارد

به قربان تو، بی‌کس نیستم در کنج تنهایی
همان تیغ تو گاهی راه پایی بر سرم دارد

چو خار آشیان آن رشک طاووس از ره شوخی
گهی در زیر پا گاهی به زیر شهپرم دارد

مرا چون سوختی بو عبیر از کلبه‌ام بشنو
همان خال تو دود عنبرین در مجمرم دارد

چو باقی دار دیوانم به دور خطّ او قصاب
که حسن کافرستانش حساب دفترم دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.