هوش مصنوعی:
این شعر به توصیف قدرت سوزاننده و فراگیر عشق میپردازد. شاعر از زبان عاشقی سخن میگوید که دل و جانش در آتش عشق میسوزد و این آتش، پیر و جوان را دربرمیگیرد. او با تصاویر شعله، چراغ، و خال روی رخسار معشوق، شدت عشق و سوزش درونی خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل زیباییهای ادبی و عرفانی شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۵۱
نه همین زآتش عشقت دل و جان میسوزد
عشق روی تو به آنی دو جهان میسوزد
چون زند شعله تر و خشک نمیداند چیست
آتش عشق کز آن پیر و جوان میسوزد
چون چراغی که به فانوس بسوزد شب و روز
دلم از عشق تو پیدا و نهان میسوزد
مژه از حسن تو چون شعله که در خس گیرد
دیده چون گشت به رویت نگران میسوزد
خال چون بر رخ سوزان تو دیدم گفتم
این سپند از پی چشم حَسدان میسوزد
شرح دلگرمی قصاب رقم نتوان کرد
قلم و کاغذ و گفتار و زبان میسوزد
عشق روی تو به آنی دو جهان میسوزد
چون زند شعله تر و خشک نمیداند چیست
آتش عشق کز آن پیر و جوان میسوزد
چون چراغی که به فانوس بسوزد شب و روز
دلم از عشق تو پیدا و نهان میسوزد
مژه از حسن تو چون شعله که در خس گیرد
دیده چون گشت به رویت نگران میسوزد
خال چون بر رخ سوزان تو دیدم گفتم
این سپند از پی چشم حَسدان میسوزد
شرح دلگرمی قصاب رقم نتوان کرد
قلم و کاغذ و گفتار و زبان میسوزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.