۲۰۰ بار خوانده شده
آن روز که کردند به دل تخم وفا سبز
شد درد فراوان و نگردید دوا سبز
دل را دگر از عکس خط لالهغذاران
چون آینه گشته در و دیوار سرا سبز
آتش زده بر خشگ و تر هستی عاشق
تا که به بر همچو گل سرخ قبا سبز
مور است فتاده گذرش بر شکرستان
یا خضر خطت گشته لب آب بقا سبز
بس خرمی از خاطر احباب رمیده است
طوطی نکند جلوه در آیینه ما سبز
خرم نشد از گریه و آهم دل ناشاد
غمخانه ما را نکند آب و هوا سبز
قصاب شده خون تو پامال نگاری
کانجا نتوانی شدن از بیم جفا سبز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
شد درد فراوان و نگردید دوا سبز
دل را دگر از عکس خط لالهغذاران
چون آینه گشته در و دیوار سرا سبز
آتش زده بر خشگ و تر هستی عاشق
تا که به بر همچو گل سرخ قبا سبز
مور است فتاده گذرش بر شکرستان
یا خضر خطت گشته لب آب بقا سبز
بس خرمی از خاطر احباب رمیده است
طوطی نکند جلوه در آیینه ما سبز
خرم نشد از گریه و آهم دل ناشاد
غمخانه ما را نکند آب و هوا سبز
قصاب شده خون تو پامال نگاری
کانجا نتوانی شدن از بیم جفا سبز
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.