هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس، از عشق و اشتیاق شدید سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر آتش و آب، حالات درونی خود را بیان می‌کند و نشان می‌دهد که یاد معشوق چگونه جهان را برایش دگرگون می‌سازد. همچنین، به خطرات رفاقت با ناجنس‌ها و تأثیرات منفی آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند آتش و اشتیاق سوزان ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل داشته باشد.

شمارهٔ ۱۸۰

کنی گر رو به صحرا روی صحرا می‌شود آتش
بشویی گر به دریا روی، دریا می‌شود آتش

چو بر دل بگذرد یاد رخت عالم خبر دارد
به هر جایی که افتد زود رسوا می‌شود آتش

گرفتارم به دست تندخوی شعله‌بالایی
که برخیزد چو از جا تا ثریا می‌شود آتش

دل سرگشته را در آرزوی دیدن رویت
چه شد امروز اگر آب است فردا می‌شود آتش

مبادا تا کسی هم‌صحبت روشن‌دلان گردد
چون بر آیینه افتد گرم سودا می‌شود آتش

رفاقت کردن ناجنس چون سنگ است و چون آهن
چو با هم آشنا گردند پیدا می‌شود آتش

چنان از سینه‌ام قصاب برق آه می‌ریزد
که گر در بحر آب افتد سراپا می‌شود آتش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.