هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ندامت و پشیمانی خود از اعمال گذشته سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که عمر خود را به باد داده و به جای استفاده درست از زندگی، به دنبال آرزوهای باطل و گناه رفته است. همچنین، او از این که نتوانسته از فرصت‌های زندگی بهره ببرد و تنها معصیت از او باقی مانده، اظهار تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، موضوعاتی مانند ندامت و گناه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۹۶

دل به دهر حیله‌گر دادم، غلط کردم غلط
رفت ذوق هستی از یادم، غلط کردم غلط

خرمن عمری که جمع آورده بودم سال‌ها
داد دهر سفله بر بادم، غلط کردم غلط

ز آرزوی کوی شیرین، کوه عصیان روزگار
بست بر گردن چو فرهادم، غلط کردم غلط

یادگار از من به غیر از معصیت چیزی نماند
نفس کافر بود استادم، غلط کردم غلط

در چمن عمری ندانستم که اصل جلوه چیست
من همان در فکر شمشادم، غلط کردم غلط

کاری از من برنیامد تا به کار آید مرا
بود چون در دل غمت شادم، غلط کردم غلط

با هزاران ماجرا دارد همان طول امل
زین جهان قصاب دل‌شادم، غلط کردم غلط
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.