هوش مصنوعی: این شعر به بیهودگی و گذرا بودن دنیا و امور آن اشاره دارد. شاعر با ذکر مثال‌هایی مانند تاج کی و سلطنت جم، دست کی و پنجه رستم، و نوروز و محرم، بر این نکته تأکید می‌کند که همه چیز در این دنیا فانی و بی‌ارزش است. او توصیه می‌کند که انسان نباید غم دنیا را بخورد و باید با شرایط کنار بیاید، زیرا رزق و روزی از پیش تعیین شده است و نگرانی بی‌فایده است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، موضوعات مطرح شده مانند فانی بودن دنیا و بیهودگی غم ممکن است برای سنین پایین سنگین و نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۲۲

عالم همه باطل غم عالم همه باطل
در جای چنین کوشش آدم همه باطل

این دیر همان کهنه بنایی است که در وی
شد تاج کی و سلطنت جم همه باطل

این عرصه همان دخمه‌زمین است که گرداند
دست کی و سرپنجه رستم همه باطل

با عیش و الم ساز که خواهد شدن آخر
فردا به تو نوروز و محرم همه باطل

غمگین مشو از سفره افلاک که کردند
بیش است اگر رزق تو گر کم همه باطل

قصاب ز دوران مشو آزرده که باشد
از آمده و رفته جز این دم همه باطل
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.