هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از اشتباهات و ندامت‌های خود سخن می‌گوید. او به این فکر می‌کند که اگر در گذشته هوشیارتر و بیدارتر بود، از بسیاری از مشکلات و رنج‌ها دوری می‌کرد. همچنین، شاعر به رابطه‌اش با معشوق و احساس غم و اندوه ناشی از آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ندامت و غم نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۲۴

نمی‌رفتم برون از جاده گر هشیار می‌بودم
به منزل می‌رسیدم گر شبی بیدار می‌بودم

درشتی پیکرم را زیر دست کوهکن دارد
نمی‌خوردم بر اعضا تیشه گر هموار می‌بودم

ز گردون شکوه بیجا چه گویم ز آنچه خود کردم
نمی‌بودم غمین گر خویش را غمخوار می‌بودم

ز غم چون شمع از شرح غمت خاموش می‌گشتم
زمانی گر ز شغل خویشتن بی‌کار می‌بودم

تو آن روزی که با رخسار چون گل در چمن بودی
چه می‌شد گر من آن خار سر دیوار می‌بودم

جدا کی می‌نمودم دیگر از دل عکس جانان را
اگر آیینه‌آسا محرم اسرار می‌بودم

به پیش چشمم اطراف چمن می‌بود زندانی
زمانی بی‌تو گر در جانب گلزار می‌بودم

در این دیر کهن قصاب نزد زاهدان من هم
اگر می‌داشتم سر صاحب دستار می‌بودم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.