هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، آرزوهای خود را در قبال معشوق بیان می‌کند. او آرزو دارد مانند پروانه به دور شمع وجود معشوق بگردد، از لب شیرین او بچشد و در وادی هجران قربانی او شود. شاعر همچنین آرزو دارد در بزم وصال معشوق مانند شمع بسوزد و حتی جان خود را فدای او کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین برخی از تصاویر مانند «تیغ» و «قصاب» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۴۳

شبی ای مه به پابوست رسیدن آرزو دارم
دو بیت از لعل جان‌بخشت شنیدن آرزو دارم

نشینی در بساط دل چو شمع و من چو پروانه
تو را یکسر به گرد سر پریدن آرزو دارم

سرت گردم کمان تارت از بس چاشنی دارد
لب زخم خدنگت را مکیدن آرزو دارم

گلستان است سر تا پایت ای غارتگر دل‌ها
گل وصلی از این گلزار چیدن آرزو دارم

من لب تشنه قربانت شوم در وادی هجران
ز تیغت شربت آبی چشیدن آرزو دارم

چو شمع زنده در بزم وصالت تا سحر سوزان
سر خود را به پای خویش دیدن آرزو دارم

چه می‌خواهد دگر قصاب یک شب در سر کویش
طپیدن جان بدون آرمیدن آرزو دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.