۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۲

مردیم ز غم تا به تو خودکام رسیدیم
از سایه تیغت به سرانجام رسیدیم

خواندیم چو لوح سر خاک شهدا را
بر مطلب بی‌مهری ایام رسیدیم

روزی که برون آمده از بیضه شوقت
پر نازده اول به سر دام رسیدیم

در عشق تو گشتیم دمی گرم که چون صبح
از یک نفس عمر به انجام رسیدیم

بسیار طپیدن ندهد فایده در خاک
تسلیم چو گشتیم به آرام رسیدیم

بی‌بهره از آن زلف نشد گردن قصاب
ما نیز به یک حلقه از این دام رسیدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.