هوش مصنوعی: شاعر از ساقی می‌خواهد با آوردن باده حال عاشق را بهبود بخشد. او از درد عشق می‌نالد و از معشوق می‌خواهد تا روی خود را نشان دهد و آتش عشق را بیشتر کند. همچنین اشاره می‌کند که عبادت بدون وصال معشوق کامل نیست و در نهایت از معشوق می‌خواهد تا راه صلح را در پیش گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند باده و عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۶۱

ساقی بیا و در قدح از لطف باده کن
رحمی به حال عاشق از پا فتاده کن

باری غبار کلفتم از لوح دل بشوی
این لوح را چو صفحه آیینه ساده کن

دارم من از خیال تو در سینه شعله‌ای
بنمای روی و آتش ما را زیاده کن

واصل به او نگشته عبادت درست نیست
در کعبه گر نماز گذاری اعاده کن

اول ز درد توشه راهی به هم رسان
آنگاه عزم رفتن و تحصیل جاده کن

معلوم ما شده است که از سر گذشته‌ای
قصاب راه صلح ز دلدار اراده کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.