هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر در برابر معشوق است. او از تسلیم شدن، فداکاری و درد عشق سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد تا نتیجه این عشق و رنج‌ها را ببیند. شاعر از جنون عشق، سوختن دل و ناتوانی در برابر نگاه معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشاره به رنج‌های عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'قصاب در خون جگر' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۶۰

شدم تسلیم درکوی تو منزل را تماشا کن
به خاک و خون نشستم تا کمر گل را تماشا کن

ز تن دوری نمود از یک تبسّم سیر کن جان را
ز خود رفت از نگاهی طاقت دل را تماشا کن

کنارم باز سبز از دانه اشک ندامت شد
بیا بر چشم من بنشین و حاصل را تماشا کن

بر داغ جنون پیدا است پنهان سوخت باید دل
در این دیوانگی‌ها عقل کامل را تماشا کن

ز دل هرگز نمی‌گردد خطا یک تیر مژگانش
شکار اندازی صیاد قابل را تماشا کن

عجایب وحشتی قصاب در خون جگر دارم
طپیدن‌های مرغ نیم‌بسمل را تماشا کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.