۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۰

شدم تسلیم درکوی تو منزل را تماشا کن
به خاک و خون نشستم تا کمر گل را تماشا کن

ز تن دوری نمود از یک تبسّم سیر کن جان را
ز خود رفت از نگاهی طاقت دل را تماشا کن

کنارم باز سبز از دانه اشک ندامت شد
بیا بر چشم من بنشین و حاصل را تماشا کن

بر داغ جنون پیدا است پنهان سوخت باید دل
در این دیوانگی‌ها عقل کامل را تماشا کن

ز دل هرگز نمی‌گردد خطا یک تیر مژگانش
شکار اندازی صیاد قابل را تماشا کن

عجایب وحشتی قصاب در خون جگر دارم
طپیدن‌های مرغ نیم‌بسمل را تماشا کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.