هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی‌های معشوق و احساسات خود سخن می‌گوید. او از لب‌های یاقوت‌گونه، ابروی زیبا، و زلف معشوق یاد می‌کند و بیان می‌کند که این زیبایی‌ها آنقدر زیاد است که نمی‌توان آن‌ها را توصیف یا کنترل کرد. همچنین، شاعر از درد فراق و اشتیاق خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که از نظر غائب نشود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۶۳

نه همچون خال بر کنج لبش جا می‌توان کردن
نه از لعل لبش قطع تمنا می‌توان کردن

کجا بند نقاب از روی او وا می‌توان کردن
نه ابرویش به یک انگشت پیدا می‌توان کردن

مگر بوی نسیم زلف یاری بشکفد دل را
وگرنه کی ز ناخن غنچه را وا می‌توان کردن

مشو ای شمع مشتاقان زمانی از نظر غائب
دمی چون مردمک بر چشم ما جا می‌توان کردن

زدی چون تیر سیر وحشت در خون طپیدن کن
که صید نیم‌بسمل را تماشا می‌توان کردن

به خطّ پشت لب خطّ بناگوشش سخن دارد
گمانش آنکه با یاقوت دعوا می‌توان کردن

توان گفتن سخن قصاب چند از لعل نوشینش
کجا شیرین ‌دهان از حرف حلوا می‌توان کردن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.