۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۱

عالما علم ز دل‌ها نه تو داری و نه من
خبر از شورش دنیا نه تو داری و نه من

نشئه هست در این بزم نهان در هر دل
علم از این باده و مینا نه تو داری و نه من

در سری نیست در این دهر که سودایی نیست
خبری ز آن سر و سودا نه تو داری و نه من

ای دل از پیچ و خم زلف بتان دست بدار
ره در این سلسله اصلاً نه تو داری و نه من

به خیال قدش ای ماه چه سرگردانی
راه در عالم بالا نه تو داری و نه من

آنچه امروز بر آن ما و تو داریم نزاع
باخبر باش که فردا نه تو داری و نه من

هست قصاب جهانی که تماشا دارد
حیف کاین دیده بینا نه تو داری و نه من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.