هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از فراق معشوق متحمل شده است. او از گل‌های رنگارنگ حسرت، جدایی معشوق، ریزش اشک‌های خونین، بی‌مهری معشوق، و ناامیدی‌هایش سخن می‌گوید. شاعر همچنین از ترس از دست دادن ارزش خود و ناتوانی در فروش غمش می‌گوید و در نهایت به امیدواری در درگاه معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه، غم و اندوه، و مفاهیم انتزاعی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'اشک خون' و 'مذهب خوبان' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۲۷۰

سراپایم چمن شد بس گل حسرت دمید از من
چه رنگارنگ گل‌هایی توان هر روز چید از من

برون شد روشنایی از نظر تا رفت آن دلبر
تهی شد قالب از روح و روان تا پا کشید از من

قدم خم شد چو ابرو تا ز دل برگشت مژگانش
به جای اشک خون بارید چشمم تا بُرید از من

ندارد مهر، گویا کین بود در مذهب خوبان
وگرنه جز محبت حرف دیگر کی شنید از من

ندارم جنس نایابی که ترسم رایگان گردد
به صد جان کی غمش را می‌تواند کس خرید از من

به قربان تو گردم ز آرزو از من چه می‌پرسی
چه می‌آید به درگاه تو دیگر جز امید از من

به من بسیار می‌ماند نمی‌دانم که صنع حق
مرا از خاک غم یا خاک غم را آفرید از من

نگاه شوخ او ترسم در این صحرای پر وحشت
نیابد منزل خود را ز ناز از بس رمید از من

به گفتار نظیری خویش را قصاب می‌خواهم
که در روز جزا مظلوم‌تر نبود شهید از من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.