۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳ - فی مدیحة سید الکائنات و اشرف الموجودات سید المرسلین و خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم

ای خاک ره تو خطۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک

آشفتۀ موسی تست، انجم
سر گشتۀ کوی تست افلاک

ای بر سرت افسر «لعمرک»
وی زیب برت قبای لولاک

تاج سرت افسر لعمرک
تشریف برت قبای لولاک

زیب سرت افسر لعمرک
دیبای برت قبای لولاک

ای رهبر و رهنمای گمراه
وی هادی وادی خطرناک

عالم ز معارف تو واله
تو نغمه سرای «ماعرفناک»

یا أعظم صوره تجلی
فیها الله، ما أدقّ معناک!

دامان جلالت ای شهنشاه
هرگز نفتد بدست ادراک

این بنده و مدح چون تو شاهی؟
حاشاک از این مدیحه حاشاک
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای مظهر اسم اعظم حق
مجلای اثم و نور مطلق

ای نور تو صادر نخستین
وی مصدر هر چه هست مشتق

ای عقل عقول و روح ارواح
وی اصل اصول هر محقق

ای شمس شموس و نور انوار
وی اعظم نیرات و اشرق

ای فاتحۀ کتاب هستی
هستی ز تو یافته است رونق

در سیر تو ای نبی ختمی
ذو الغایه بغایه گشت ملحق

ای آیه ای از محامد تست
قرآن مقدس مصدق

وصف تو بشعر در نگنجد
دریا نرود میان زورق
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای اصل قدیم و عقل اقدم
وی حادث با قدیم توأم

در رتبه توئی حجاب اقرب
بودی تو نبی و در گل آدم

طغرای صحیفۀ وجودی
هر چند توئی کتاب محکم

با عزم تو چیست ای خداوند
قدر قدر و قضای مبرم؟

ملک و ملکوت در کف تست
چون خاتمی ای نبی خاتم

از لطف تو شمه ایست فردوس
وز قهر تو شعله ای جهنم

قد ملک است در برت راست
پشت فلکست در درت خم

قهم خرد و زبان گویا
در وصف تو عاجزند و ابکم
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای صاحب وحی و قلب آگاه
دارای مقام «لی مع الله»

ای محرم بارگاه لاهوت
وی در ملکوت حق شهنشاه

ای بر شده از حضیض ناسوت
بر رفرف عز و شوکت و جاه

وانگه ز سرادقات عزت
بگذشتی و ماند امین درگاه

ای پایۀ قدر چاکرانت
بالاتر از این بلند خرگاه

از شرم تو زرد چهرۀ مهر
وز بیم تو دل دو نیم شد ماه

این بوی بهشت عنبر ینست
یا ذکر جمیل تو در افواه؟

از نیل تو پای وهم لنگست
وز ذیل تو دست فهم کوتاه
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ملک و ملکوت از تو پر نور
ای در تو عین تجلی طور

با روی تو چیست بدر انور؟
با موی تو چیست لیل دیجور؟

روی تو ظهور غیب مکنون
موی تو حجاب سر مستور

در خطۀ ملک استقامت
قد تو باعتدال مشهور

ای از تو بپا نظام عالم
وی بی تو جهان هباء منثور

اول رقم تو لوح محفوظ
رشح قلمت کتاب مسطور

خرگاه تو فوق سقف مرفوع
درگاه تو رشک بیت معمور

مداحی من ترا چنانست
جز چشمۀ خورثنا کند کور
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای گوهر یقدس و فیض اقدس
وی صبح ازل إذا تنفس

ذات تو ز هر بدی منزه
ز الایش نیستی مقدس

خاک در تست عرصۀ خاک
فرمان بر تست چرخ اطلس

دست من و دامن تو؟ هیهات
عنقا نشود شکار کرکس

طبع من و وصف صورت تو؟
معنای دقیق و طفل نورس

مدح تو چنانکه لایق تست
در عهدۀ خالق تو و بس

در نعت تو هر بلیغ ابکم
در وصف تو هر فصیح اخرس

نعت من و شأن تو؟ تعالی
وصف من و قدر تو؟ تقدس
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای نقطۀ ملتقای قوسین
وی خارج از احاطۀ أین

ای واسطۀ وجوب و امکان
وی مبدء و منتهای کونین

ای رابطۀ قدیم و حادث
وی ذات تو جامع الکمالین

ای واحد بی نظیر و مانند
کز بهر تو نیست ثانی اثنین

جز تو که نهاده پای رفعت
بر عرش، فکان قاب قوسین؟

غیر از تو که فیض صحبت دوست
دریافت و لا حجاب فی البین؟

دیدی و شنیدی آنچه را «لا
اذنُ سمعت و لا رأت عین»

با قدر تو وصف من بود نقص
با شأن تو مدح من بود شین
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای بدر تمام و نیّر تام
با نور تو نیّرات اجرام

در جنب تو، مبدعات لا شیء
با بود تو، کائنات أعدام

ای نقش نخست و حرف اول
وی ام کتاب و ام اقلام

ای مرکز جملۀ دوائر
آغاز ز تست وز تو انجام

یکنفخۀ تست هر قدر فیض
وز یک نظر تو هرچه انعام

عالم همه یک تجلی تست
از صبح ازل گرفته تا شام

ای محرم خاص محفل قدس
وی بر همه خلق رحمت عام

مدح تو چنانکه در خور تست
از ما طمعی بود بسی خام
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای آینۀ تجلی ذات
مصباح وجود را تو مشکوٰة

ای ماه جمال نازنینت
نور الأرضین و السماوات

چون شمس حقیقت تو سر زد
اعیان وجود جمله ذرات

ذات تو حقیقه الحقائق
نفس تو هویه الهویات

ای نسخۀ عالیات احرف
وی دفتر محکمات آیات

ای پایۀ رتبۀ منیعت
برتر ز مدارج خیالات

وی قامت معنی رفعیت
بیرون ز ملا بس عبارات

در نعت تو ای عزیز کونین
این جمله بضاعتیست مزجاة
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

یا نیّر کل مظلم داج
یا هادی کل راشد ناج

دین تو چو شمع عالم افروز
آئین تو چون سراج وهاج

ایصدر سریر قاب قوسین
وی بدر منیر اوج معراج

ایگشته جواهر حقائق
در درج حقیقت تو إدراج

در حلقۀ بندگان کویت
عقلست کمین غلام محتاج

در منطقۀ بروج قدرت
بر جیست سماء ذات ابراج

بر فرق سپهر و فرقدانش
خاک در تست دره التاج

با قدر تو چیست هر دو گیتی؟
یک قطره کنار بحر مواج!
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای عقل نخست و حق ثانی
ذات تو حقیقة المثانی

مرآة وجود، چون توأش نیست
یک صورت و یکجهان معانی

ای در تو جمال حق نمودار
زیبندۀ تست «من رآنی»

ای طور تجلی الهی
صد همچو کلیم در تو فانی

گر کنه تو را کلیم جوید
طور است و جواب لن ترانی

ای منشأ عالم عناصر
وی مبدء فیض آسمانی

ای پادشاه سریر سرمد
وی خسرو ملک جاودانی

اوصاف تو در بیان نگنجد
ور هر سر مو شود زبانی
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

یا دافع جیشه الاباطیل
یا دامغ صوله الاضالیل

قرآن تو برده حکم تورات
فرقان تو کرده نسخ انجیل

بر خوان تو ریزه خوار میکال
طفلی است بمکتب تو جبریل

سیمای تو دادده داد تکبیر
بالای تو کرده کار تهلیل

ای صورت تو برون ز تشبیه
وی معنی تو برون ز تمثیل

ذات تو مثال ذات بیمثل
اوصاف تو فوق حد تکمیل

مشکوه مقام جمع و اجمال
مرآه مقام فرق و تفصیل

مدح تو و من؟ خیال باطل
وصف تو و من؟ نتیجه تعطیل
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ای اصل اصیل و فرع ممدود
وی جامع علم و دوحۀ جود

ای عین عیان و قلب عرفان
وی گنج نهان و سر معبود

ای شمع جمال و نور مطلق
وی شاهد بزم غیب مشهود

این نشئه نه جای جلوۀ تست
میعاد، شهود و یوم موعود

فرش ره تسیت عرش اعظم
عرش تو بود مقام محمود

یا شافی صدر کل مصدور
من أعذب منهل و مورود

از چشمۀ فیض تست سیراب
در دار وجود هرچه موجود

مدح تو نه حد ممکناتست
بی حد نشود محاط محدود
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک

ایفیض مقدس از شوائب
وی نور مهذب از غیاهب

ارواح ز فیض تو در أشباح
ای مظهر واهب المواهب

آفاق به نور تو منور
ایشمس مشارق و مغارب

ایجاد تو منتهی المقاصد
إبداع تو غابه المطالب

چل الملک البدیع صنعه
ما ادوع فیک من عجائب!

یا من بفنائه الرواحل
حلت و انیخت الرکائب

خرگاه تو مطرح الامانی
درگاه تو معقل الرغائب

با شأن تو چیست اینمدایح؟
با قدر تو چیست این مناقب؟
فرموده بشأنت ایزد پاک
لولاک لما خلقت الافلاک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - فی مبعث سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - فی رثاء سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.