۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶ - فی لیلة الحادی عشر

خاک عم بر سر گلزار جهان باد امشب
رفته گلزار نبوت همه بر باد امشب

خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت
خرگه معدلت از آتش بیداد امشب

سقف مرفوع نگون باد که گردیده نگون
خانۀ محکم تنزیل ز بنیاد امشب

شد سرا پردۀ عصمت ز اجانب ناپاک
در رواق عظمت زلزله افتاد امشب

شده از سیل سیه کعبۀ توحید خراب
وین عجبتر شده بیت الصنم آباد امشب

از دل پرده نشینان حجازی عراق
می دود تا بفلک ناله و فریاد امشب

شورش روز قیامت رود از یاد گهی
کز ابوالفضل کنند اهل حرم یاد امشب

از غم اکبر نا شاد و نهال قد او
خون دل می چکد از شاخۀ شمشاد امشب

نو عروسان چمن را زده آتش بجگر
شعلۀ شمع قد قاسم داماد امشب

مادر اصغر شیرین دهن از داغ کباب
تیشه بر سر زند از غصه چه فرهاد امشب

حجت حق چه بنا حق بغل جامه رفت
کفر مطلق شده از بند غم آزاد امشب

بانوان اشکفشان، لیک چو یاقوت روان
خاطر زادۀ مرجانه بود شاد امشب

دیو، انگشتر و انگشت سلیمان را برد
نه عجب خون رود از چشم پریزاد امشب

ای دریغا که به همدستی جمال لعین
دست بیداد فلک داد ستم داد امشب

چهرۀ مهر سیه باد که بر خاکستر
خفته آن آینۀ حسن خدا داد امشب

برق غیرت زده در خرمن هستی ز تنور
که دو گیتی شده چون رعد پر از داد امشب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵ - فی لیلة عاشوراء
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷ - فی لیلة الحادی عشر ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.