۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲ - فی رثاء القاسم بن الحسن سلام الله علیهما

در عدن زنگار بدن عقیق یمن شد
چه غرق خون تن شهزاده قاسم بن حسن شد

درید جامۀ طاقت در این عزا گل سوری
دمی که خلعت دامادیش بدل بکفن شد

بیاد خط لبش سبزه جوی اشک روان کرد
ز نور شمع قدش لاله داغدار چمن شد

ز نا مرادی و ناکامیش بدور جوانی
چه داغها بدل چرخ پیر و دهر کهن شد

چه رو نهاد به میدان فلک سرود به افغان
که طوطی شکر افشان اسیر زاغ و زغن شد

خدنگ و سنگ ز هر سو نثار آن سرو گیسو
سنان خصم جفا جو عروس حجلۀ تن شد

ز برق آه ملک نه فلک چو رعد خروشان
چه ابر تیغ بر آن شاهزاده سایه فکن شد

چو حلقه زد زمین خون از آن کلالۀ مشگین
زمین ماریه رنگین و رشک مشک ختن شد

به خون یوسف گل پنجه زد چه گرگ مخالف
جهان بدیدۀ یعقوب عشق بیت حزن شد

چه پایمال سمند بلا شد آن قدر و بالا
روان سرور روحانیان روان ز بدن شد

ز سوز شمع کرامت به پیشگاه امامت
درون سینه دل مفتقر چو خون به لگن شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - فی مدح قاسم بن الحسن و رثائه علیهماالسلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - فی رثاء القاسم بن الحسن الزکی علیهما السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.