۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

صهبای خم تو خرابم کرد
سودای غم تو کبابم کرد

زد آتش عشق چنان شرری
در من، که سرا پا آبم کرد

دریای غمت متلاطم شد
چندان که به مثل حبابم کرد

آن غمزه ز تاب و توانم برد
وان طره بپیچش و تابم کرد

وان غمزۀ مست به شیرینی
آسوده ز شور شرابم کرد

مخموری نرگس بیدارش
از نشئه ی خویش به خوابم کرد

رمزی ز اشارۀ ابرویش
عارف بخطا و صوابم کرد

من مفتقرم لیک از کرمش
گنجینۀ دُرّ خوشابم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.