۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴

رسوای زمانه «زبانم» کرد
فاش این همه راز نهانم کرد

با این همه نتوانم گفت
عشق تو چنین و چنانم کرد

گیرم که زبان بندم از عشق
با اشک روان چه توانم کرد

آهم چه زبانه کشد بکند
بالاتر از آنچه زبانم کرد

رخسارۀ زرد گواه دلست
کاتش گل سرخ بجانم کرد

سودای تو در بازار جهان
آسوده ز سود و زیانم کرد

شوری بسرم شیرین دهنی
افکند، و شکر بدهانم کرد

من مفتقر پیرم از غم
عشق تو دوباره جوانم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.