۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۲

بسامانی رسان یارا سر سودائی ما را
و گر نه ده شکیبائی دل شیدائی ما را

براق عقل در حیرت شود از رفرف طبعم
چه بیند گاه همت آسمان پیمائی ما را

بگلزار معارف بلبلم کن ای گل خوشبو
ببین دستان سرائی و چمن آرائی ما را

مناز ای گنبد مینا برفعت کین خم گردون
حبابی بیشتر نبود خم مینائی ما را

بفرما جلوه ای ای شمع جمع نرم جانبازان
ببین آنگاه چون پروانه بی پروائی ما را

بشکر آنکه یکتائی تو در اقلیم زیبائی
بخور گاهی بغمخواری غم تنهائی ما را

بعشق ذکر و فکر نقش باطل صرف شد عمری
بسوزان ای حقیقت دفتر دانائی ما را

شد از ترک عنایت بی نهایت مفتقر رسوا
چرا چندین پسندی خواری و رسوائی ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.