هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و فلسفی درباره عشق و رنج‌های آن است. شاعر بیان می‌کند که عاشق واقعی از مشکلات و فتنه‌های معشوق نمی‌هراسد و بدون تحمل درد، درمانی حاصل نمی‌شود. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند صبر، تسلیم در برابر عشق، و ارتباط تن و جان در عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و استعاری ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۲

عاشق از فتنۀ معشوق هراسان نشود
تا که مشکل نشود واقعه آسان نشود

هر که ز آسیب ره عشق هراسان باشد
به که اندر هوس سیب زنخدان نشود

یا که از کار فرو بسته نباشد گریان
یا که دل بستۀ آن پستۀ خندان نشود

منتهای غم آه، اول شادیست بلی
تا به آخر نرسد درد تو درمان نشود

دل آشفته ز جمعیت خاطر دور است
تا که در حلقۀ آن زلف پریشان نشود

تا مسخر نشود دیو طبیعت روزی
خاتم ملک در انگشت سلیمان نشود

تا نگردد چه عصا بهر کلیم افعی طبع
از کفش چشمۀ خورشید درخشان نشود

شجر بی ثمر و شاخۀ بی برگ و بر است
سر و دستی که نثاره ره جانان نشود

مفتقر روح وصالست فراق تن و جان
بسر دوست که تا این نشود آن نشود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۳/۱/۱۰ ۲۱:۱۱

مصرع پایانی اصلاح شد.شاعر در مقام سوگند خوردن است

گوهرین: سلام. سپاس.

بهروز
۱۴۰۲/۱۲/۱۲ ۲۲:۲۳

بند پایانی و چند بند دیگر به بررسی نیاز دارند

بهروز
۱۴۰۲/۱۲/۱۲ ۲۲:۰۸

شاید در بند هفتم نوشته نخستین نویسنده
تا نگردد چو عصا بهر کلیم افعی طبع
نوشته بوده است