هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از توکل به خدا و ناتوانی خود در کسب روزی سخن میگوید. سپس به توصیف مرغزاری سبز و پرنعمت میپردازد که حیوانات در آن در آرامش و رفاه زندگی میکنند. در ادامه، شاعر به انتقاد از کسی میپردازد که با وجود زندگی در چنین محیطی، همچنان ناراضی و مضطرب است و از او میپرسد که چرا با وجود نعمتهای فراوان، هنوز شادی و رضایت ندارد.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، انتقادهای اجتماعی و پرسشهای فلسفی مطرح شده در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در افراد بالای 15 سال یافت میشود.
بخش ۱۰۲ - جواب گفتن خر روباه را کی توکل بهترین کسبهاست کی هر کسبی محتاجست به توکل کی ای خدا این کار مرا راست آر و دعا متضمن توکلست و توکل کسبی است کی به هیچ کسبی دیگر محتاج نیست الی آخره
گفت من بِهْ از تَوکُّل بر رَبی
مینَدانَم در دو عالَمْ مَکْسَبی
کَسْبِ شُکرَش را نمیدانم نَدید
تا کَشَد شُکرِ خدا رِزْق و مَزید
بَحثَشان بسیار شُد اَنْدَر خِطاب
مانْده گشتند از سؤال و از جواب
بَعد از آن گُفتَش بِدان در مَمْلکَه
نَهْیِ لا تُلْقوا بِایْدی تَهْلُکَه
صَبر در صَحرایِ خُشک و سَنگلاخ
اَحْمَقی باشد جهانِ حَقْ فَراخ
نَقل کُن زین جا به سویِ مَرغْزار
میچَر آن جا سَبزه گِردِ جویبار
مَرغْزاری سَبزْ مانندِ جِنان
سَبزه رُسته اَنْدَر آن جا تا میان
خُرَّم آن حیوان که او آن جا شود
اُشْتُر اَنْدَر سَبزه ناپیدا شود
هر طَرَف در وِیْ یکی چَشمه یْ رَوان
اَنْدَرو حیوانْ مُرَفّه در اَمان
از خَری او را نمیگفت ای لَعین
تو از آنجایی چرا زاری چُنین؟
کو نَشاط و فَربهیّ و فَرِّ تو؟
چیست این لاغَر تَنِ مُضْطَرِّ تو؟
شَرح روضه گَر دروغ و زور نیست
پَس چرا چَشمَت ازو مَخْمور نیست؟
این گَدا چَشمیّ و این نادیدگی
از گدایی توست نَزبَگْلَربَگی
چون زِ چَشمه آمدی چونی تو خُشک؟
وَرْ تو نافِ آهویی کو بویِ مُشک؟
زان که میگوییّ و شَرحَش میکُنی
چون نِشانی در تو نامَد ای سَنی؟
مینَدانَم در دو عالَمْ مَکْسَبی
کَسْبِ شُکرَش را نمیدانم نَدید
تا کَشَد شُکرِ خدا رِزْق و مَزید
بَحثَشان بسیار شُد اَنْدَر خِطاب
مانْده گشتند از سؤال و از جواب
بَعد از آن گُفتَش بِدان در مَمْلکَه
نَهْیِ لا تُلْقوا بِایْدی تَهْلُکَه
صَبر در صَحرایِ خُشک و سَنگلاخ
اَحْمَقی باشد جهانِ حَقْ فَراخ
نَقل کُن زین جا به سویِ مَرغْزار
میچَر آن جا سَبزه گِردِ جویبار
مَرغْزاری سَبزْ مانندِ جِنان
سَبزه رُسته اَنْدَر آن جا تا میان
خُرَّم آن حیوان که او آن جا شود
اُشْتُر اَنْدَر سَبزه ناپیدا شود
هر طَرَف در وِیْ یکی چَشمه یْ رَوان
اَنْدَرو حیوانْ مُرَفّه در اَمان
از خَری او را نمیگفت ای لَعین
تو از آنجایی چرا زاری چُنین؟
کو نَشاط و فَربهیّ و فَرِّ تو؟
چیست این لاغَر تَنِ مُضْطَرِّ تو؟
شَرح روضه گَر دروغ و زور نیست
پَس چرا چَشمَت ازو مَخْمور نیست؟
این گَدا چَشمیّ و این نادیدگی
از گدایی توست نَزبَگْلَربَگی
چون زِ چَشمه آمدی چونی تو خُشک؟
وَرْ تو نافِ آهویی کو بویِ مُشک؟
زان که میگوییّ و شَرحَش میکُنی
چون نِشانی در تو نامَد ای سَنی؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰۱ - جواب دادن روبه خر را و تحریض کردن او خر را بر کسب
گوهر بعدی:بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.