۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳

زندگانی بی رخ دلبر نمی باید مرا
دوست می باید کسی دیگر نمی باید مرا

چون برفت از پیش من آن ماه تابان بعد از این
تابش ماه و شعاع خور نمی باید مرا

خلق می خواهند حور و روضه ی رضوان ولی
جز وصال آن پری پیکر نمی باید مرا

گر ببینم قد او هرگز به طوبی ننگرم
ور بیابم لعل او کوثر نمیباید مرا

چون معطر شد مشامم از نسیم موی او
بوی مشک و نکهت عنبر نمیباید مرا

چون منور گشت رویم از فروغ روی او
پرتو مهر و مه انور نمی باید مرا

یارب آن دولت دهد دستم که گوید آن صنم
جز حسین خسته ابتر نمی باید مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.