هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج شاعر از فراق معشوق و اشتیاق او به وصال است. شاعر با تصاویر زیبا و احساسی، از تأثیر عمیق عشق و جمال معشوق بر خود میگوید و بیان میکند که حتی خیال معشوق میتواند زاهدان و دانایان را از راه به در برد. او همچنین به کمال حسن معشوق اشاره میکند که هیچ نقصانی به آن راه ندارد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شیدایی و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۴
دوای درد دل خسته ام بکن یارا
بیا که نیست مرا بی تو زیستن یارا
ز جستجوی تو یارا روان همی سازم
ز چشمه های دو دیده هزار دریا را
جماعتی که به کوی تو راه می یابند
کجا کنند تمنا بهشت اعلا را
برد خیال تو از ره هزار زاهد را
کند جمال تو شیدا هزار دانا را
چنان ز هوش برفتم ز عشق بالایت
که باز می نشناسم نشیب و بالا را
همان زمان که به روی تو دیده بگشادم
به روی غیر تو بستم در سویدا را
کمال حسن تو را زان نمی رسد نقصان
که ساعتی بنوازی حسین شیدا را
بیا که نیست مرا بی تو زیستن یارا
ز جستجوی تو یارا روان همی سازم
ز چشمه های دو دیده هزار دریا را
جماعتی که به کوی تو راه می یابند
کجا کنند تمنا بهشت اعلا را
برد خیال تو از ره هزار زاهد را
کند جمال تو شیدا هزار دانا را
چنان ز هوش برفتم ز عشق بالایت
که باز می نشناسم نشیب و بالا را
همان زمان که به روی تو دیده بگشادم
به روی غیر تو بستم در سویدا را
کمال حسن تو را زان نمی رسد نقصان
که ساعتی بنوازی حسین شیدا را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.