۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹

ای روی دلارایت آتش زده در جان ها
درد غم سودایت سرمایه ی دوران ها

چون از غم عشق تو صد جامه ی جان چاکست
عشاق چه غم دارند از چاک گریبان ها

صد طایر جان هردم پروانه صفت سوزد
گر همچو رخت باشد شمعی به شبستان ها

گل چاک زده جامه بر بوی تو در گلشن
از بهر خریداری از پرده به دامان ها

در میکده ی وحدت چون شیر و شکر ای جان
درد و غم عشق تو آمیخته با جان ها

کوی تو و روی تو چون کعبه و عید آمد
جان های نکوکیشان در پیش تو قربان ها

عقلم همه فن ها را آراسته بود اول
چون عشق تو برخواندم از یاد برفت آنها

شعری که حسین ای جان در وصف تو پردازد
هر بیت از او شاید سر دفتر دیوان ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.