هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حسین بیانگر درد و شوق عشق است. شاعر از رنجهای عشق و جدایی میگوید، اما در عین حال، این درد را شیرین میداند. او از دنیا روی گردانده و به عشق روی آورده است. یاد معشوق دل او را از اغیار خالی کرده و مانند آیینهای صاف شده است. شاعر از معشوق میخواهد که اگر به وطن بازگردد، به دیدارش بیاید، هرچند که این دیدار ممکن است درد او را بیشتر کند. در پایان، شاعر از مخاطب میخواهد که از علم تن بگذرد و به شناخت جان بپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۸
ای آنکه جانم سوختی با داغ محنت بارها
دارم من آشفته دل با سوز عشقت کارها
گر چه میان آتشم با داغ درد تو خوشم
عاقل اگر چه میکند بر حال من انکارها
با یادت ای پیمان گسل خالی شد از اغیار دل
آیینه صافی کی شود بی صیقل از زنگارها
من سوی تو بشتافتم روی از دو عالم تافتم
چون نور ایمان یافتم بگسستم این زنارها
آیی به هنگام چمن ور نیز بگزیدی وطن
و اندر دل پر درد من از غم نشاندی خارها
از شوق تو ای دل ربا آتش فتد در جان ما
چون آورد باد صبا بوی تو از گلزارها
بگذر حسین از علم تن بشناس جان خویشتن
ناحق دهد صد علم و فن بگذر از این گفتارها
دارم من آشفته دل با سوز عشقت کارها
گر چه میان آتشم با داغ درد تو خوشم
عاقل اگر چه میکند بر حال من انکارها
با یادت ای پیمان گسل خالی شد از اغیار دل
آیینه صافی کی شود بی صیقل از زنگارها
من سوی تو بشتافتم روی از دو عالم تافتم
چون نور ایمان یافتم بگسستم این زنارها
آیی به هنگام چمن ور نیز بگزیدی وطن
و اندر دل پر درد من از غم نشاندی خارها
از شوق تو ای دل ربا آتش فتد در جان ما
چون آورد باد صبا بوی تو از گلزارها
بگذر حسین از علم تن بشناس جان خویشتن
ناحق دهد صد علم و فن بگذر از این گفتارها
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.