هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد فراق و عشق شدید است. شاعر می‌گوید که زندگی دور از معشوق غیرممکن است، تحمل جفا ممکن است اما تحمل فراق نه. او نمی‌تواند از معشوق چشم بپوشد یا به جای دیگری راضی شود. در پایان اشاره می‌کند که درد عشق را نمی‌توان با غیر معشوق درمان کرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۴

دور از رخ تو زیستن ای جان نمیتوان
از جان توان گذشت وز جانان نمیتوان

بار جفا و جور توانم کشید لیک
بار فراق و محنت هجران نمیتوان

دشوار دامن تو بدست من اوفتاد
با دیگران گذاشتن آسان نمیتوان

بی سرو قامت تو و گلبرگ عارضت
رفتن بسوی باغ و گلستان نمیتوان

بی لذت مشاهده حور از قصور
راضی شدن بروضه رضوان نمیتوان

گفتم که سر عشق بپوشم ز غیر دوست
لیکن ز دست دیده گریان نمیتوان

درد حبیب را بطبیبان مگو حسین
کز غیر او توقع درمان نمیتوان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.