هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق شدید خود میگوید. با وجود رنجهای فراوان و جفاهای معشوق، عشق او هر لحظه بیشتر میشود. شاعر تأکید میکند که هرگز از عشق بازنخواهد گشت و وفاداری او به معشوق بینظیر است. او از گریههای فراوان و تاثر خود سخن میگوید و اشاره میکند که حتی خردش او را دیوانه خطاب میکند. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که برای اهل دل از خانه بیرون آید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۹۳
اگر چه شد دل ریشم ز دست هجر تو خون
نشد خیال وصال تو از سرم بیرون
وفا و مهر تو از جان و دل همی ورزم
اگر چه میکشم از تو جفای گوناگون
ز عین جهل بود گر ز عشق برگردم
ز بار غم الف قدم ار شود چون نون
نماند طاقتم از هجر و صبر من کم شد
ولیک عشق تو هر لحظه میشود افزون
برفته از دل من نقش غیرت از غیرت
درون مسکن دل عشق تو نمود سکون
اگر نه بسته زنجیر طره ات گردم
خرد هر آینه نسبت کند مرا مجنون
ز بس که گریه کنان از در تو میگذرم
شده ست کوی تو از خون دیده ام گلگون
هزار کس چو حسین آمدند بر در تو
دمی ز خانه برون شو برای اهل درون
نشد خیال وصال تو از سرم بیرون
وفا و مهر تو از جان و دل همی ورزم
اگر چه میکشم از تو جفای گوناگون
ز عین جهل بود گر ز عشق برگردم
ز بار غم الف قدم ار شود چون نون
نماند طاقتم از هجر و صبر من کم شد
ولیک عشق تو هر لحظه میشود افزون
برفته از دل من نقش غیرت از غیرت
درون مسکن دل عشق تو نمود سکون
اگر نه بسته زنجیر طره ات گردم
خرد هر آینه نسبت کند مرا مجنون
ز بس که گریه کنان از در تو میگذرم
شده ست کوی تو از خون دیده ام گلگون
هزار کس چو حسین آمدند بر در تو
دمی ز خانه برون شو برای اهل درون
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.