هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زیبایی و زوال یک گل به عنوان استعاره‌ای برای جوانی و زندگی استفاده می‌کند. شاعر از از دست دادن گل (جوانی و شادی) ابراز تأسف می‌کند و به درد و رنج ناشی از این فقدان اشاره دارد. او همچنین از یک دوست یا عزیز می‌خواهد که به او کمک کند و در کنارش باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاطفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و تأمل‌برانگیز آن更适合 برای مخاطبان بزرگ‌سال است.

شمارهٔ ۲۷۱

گلی نازک ز گلزار معانی
شکفته بود بر شاخ جوانی

دریغا کانچنان گل یافت آفت
از آسیب دم سرد خزانی

دریغا در فراق روی آن گل
خزان شد نوبهار زندگانی

گل از دستم بدر رفت و نرفته است
ز پای جان من خار نهانی

تو ای آسوده دل زخمی نخورده
ز حال زار مجروحان چه دانی

کجائی ای انیس خاطر من
که مقصود دل و مطلوب جانی

تو بودی کام جانم چون برفتی
نخواهم من از این پس زندگانی

ز پا افتاده ام لطفی بفرمای
اگر دستم گرفتن می توانی

حسین آماده کن زاد ره خویش
دو سه روزی که اینجا میهمانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.