هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج عاشقانه و فراق سخن می‌گوید. شاعر از سوختن جان و دل در آتش هجران معشوق می‌نالد و از تأثیر عمیق این درد بر وجودش می‌گوید. او حتی از ناتوانی طبیب در درمان این درد سخن می‌گوید و در نهایت، به سوختن امید و آرزوهایش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۷۲

ای دل چه شد که خشک و تر غم بسوختی
جانهای ما ز آه دمادم بسوختی

آتش به هفت خیمه ی گردون زدی ز آه
وز ناله چار گوشه ی عالم بسوختی

صبر و قرار و جان و دل من ز هجر دوست
بر هم زدی و آن همه در هم بسوختی

درد ترا طبیب دوا چون کند که تو
جان هزار عیسی مریم بسوختی

گفتم که مرهمی بنهی بر جراحتم
آن هم به جای دادن مرهم بسوختی

آخر چه شد حسین که از دود آه خویش
کشت امید و دوده ی او هم بسوختی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.