۲۲۹ بار خوانده شده

بخش ۴۷ - در بیان این حدیث که اشدالبلاء علی الانبیاء ثم علی الاولیاء الاقرب فالاقرب

سخت تر رنج انبیا را بود
اندکی کمر اولیا را بود

مؤمنان را از آن دگر کمتر
قدر قربت همه برنج اندر

مرد بد بخت ذوق دنیا را
بگزید و گذاشت عقبی را

خوشی و راحت جهان را او
نام کرده وصال و قهر و علو

راحت آن است کان ز رنج رسد
عوضش در بهشت گنج رسد

راحت از هو خوش است نی ز هوی
این بود در فنا و آن ببقا

آن ترا چون ملک بعرش برد
وین ترا دیو وش بفرش برد

صورة الفرش معدن النیران
قهوة العرش راحة الجیران

قاطن الفرش حائل فانی
ساکن العرش جائل دانی

اترکوا الفرش و اطلبوا المعراج
نحو ما لاح عرشه الوهاج

ارتقی روح من رأی المحبوب
هو فی السر طالب المطلوب

ظلمة النفس تجتنی نورا
تلتقی کل لمحة نورا

آن ترا جاودان کند ز کرم
وین ترا عاقبت دهد بعدم

بر تو آن مرگ را کند شیرین
بر تو این تلخ و زشت چون زوبین

آن برد هر دست بعل ّ یین
وین ز اسفل کشد بقعر زمین

هر دو راحت اگر بهم مانند
مشمر هر دو را تو خویشاوند

خویش اصلیت رحمت حق است
خویشی نفس لعنت حق است

نقد و قلب ار نمایدت یکسان
پیش صراف یک نباشد آن

گر چه ماند منی هندو و ترک
هر دو با هم ولی ز خرد و بزرگ

جمله دانای این سرّ ور مزند
که کند هر منی دگر فرزند

کند آن یک بچه سفید چو ماه
کند این یک کثیف و زشت و سیاه

همچنین بیضه های بلبل و مار
گر چه ماند بهم ولی ای یار

زین شود بلبل و شود زان مار
این بود چون گل آن بود چون خار

تخم آبی و س ی ب هم مانند
باغبانان چو روز میدانند

کاین دهد سیب و آن دهد آبی
فرق میکن اگرنه در خوابی

ذوق و شهوت یقین بود نوری
مطلب از چنین عدو ن اری

ذوق مردان حق بود ن و ری
زان پذیرد خراب معموری

نور اگرچه بنار میماند
آن که او رهرو است میداند

کاین بسوزد ترا و آن سازد
آنت برگیرد اینت اندازد

آن دهد چشم و این کند کورت
این کندسست و آن دهد زورت

این برد آخرت بصدر نعیم
وین کشد موکشان بقعر جحیم

نیست این را نهایتی باز آ
در حدیث صلاح دین افزا

گفت با خشم آن یگانۀ دین
کاین گروه خبیث پر از کین

عوض شفقت و نکو خواهی
دشمنی میکنند و بیراهی

دستشان خود یقین بما نرسد
از زمین سنگ بر سما نرسد

قصد مردان کنند از کوری
تیغ بر خود زنند از کوری

زخم ایشان بر این تن فانی است
زخم مردان بجان پنهانی است

زان رود جسم و زین رود دل و جان
زان رود مال و زین بود ایمان



اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۶ - در بیان آنکه حق تعالی عبادت و خدمت را بر بندگان جهت آن نهاد تا اندک اندک خدا پرست شوند و از خودپرستی وارهند همچنانکه اطفال رضیع را مادران از هر طعامی بانگشت میچشانند تا بدان خو گیرند و عاقبت از شیر بریده شوند و قوتشان عوض شیر نان و گوشت و طهامهای دیگر گردد دنیا و خوشیهای آن همچون شیر است و طاعت حق و معرفت و حکمت همچون طعام. پس این پنج نماز را جهت آن نهادند که آهسته آهسته آدمی بدان خو کند و مستعد نماز دایم گردد که وفی صلاتهم دائمون آنها که قیام و زندگی و قوتشان از این قوت است قایم باللّه اند هرگز نمیرند و آنها که در این پنج نماز ماندند و ذوق نمازدایم نیافتند و مستعد آن نشدند که آن طعام قوت ایشان شود زنده و قایم بشیر دنیا اند لاجرم بمیرند و فانی شوند
گوهر بعدی:بخش ۴۸ - در بیان آنکه هر که خدا را دانست از مرگ نترسد چون دید که بعد از مرگ حیاتی باقی دارد خوشتر و لذیذتر از حیات دنیا و در تفسیر این آیه لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف و لاصلبنکم اجمعین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.