هوش مصنوعی:
در این متن، ایاز از بزرگان میپرسد که آیا فرمان شاه ارزشمندتر است یا گوهرهای گرانبها. او تأکید میکند که فرمان شاه برای او از هر گوهری ارزشمندتر است و به گوهرها و زیباییهای دنیوی پشت میکند. بزرگان از پاسخ او شرمسار میشوند و شاه دستور میدهد که آنها را از حضور خود دور کنند، زیرا آنها ارزش فرمان او را درک نکردهاند.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر و استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
بخش ۱۷۵ - تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را
گفت اَیاز ای مِهْتَرانِ نامْوَر
اَمرِ شَهْ بهتر به قیمَت یا گُهَر؟
اَمرِ سُلطان بِهْ بُوَد پیش شما
یا که این نیکو گُهَر بَهر خدا
ای نَظَرْتان بر گُهَر بر شاه نه
قِبْلَهتان غول است و جاده یْ راه نه
من زِ شَهْ بَر مینگردانم بَصَر
من چو مُشرکْ روی نارَم با حَجَر
بیگُهَر جانی که رَنگینْ سنگ را
بَرگُزینَد پس نَهَد شاهِ مرا
پُشتْ سویِ لُعْبَتِ گُلْرَنگ کُن
عقل در رَنگآوَرْنده دَنْگ کُن
اَنْدَر آ در جو سَبو بر سنگ زَن
آتش اَنْدَر بو و اَنْدَر رَنگ زَن
گَر نهیی در راهِ دین از رَهزَنان
رَنگ و بو مَپْرَست مانندِ زَنان
سَر فُرو انداختند آن مِهتَران
عُذْرجویان گشته زان نِسْیان به جان
از دلِ هر یک دو صد آهْ آن زمان
هَمچو دودی میشُدی تا آسْمان
کرد اِشارَت شَهْ به جَلّادِ کُهُن
که زِ صَدْرَم این خَسان را دور کُن
این خَسان چه لایِقِ صَدْرِ مناَند؟
کَزْ پِیِ سنگْ اَمرِ ما را بِشْکَنَند؟
اَمرِ ما پیشِ چُنین اَهلِ فَساد
بَهرِ رَنگینْ سَنگ شُد خوار و کَساد
اَمرِ شَهْ بهتر به قیمَت یا گُهَر؟
اَمرِ سُلطان بِهْ بُوَد پیش شما
یا که این نیکو گُهَر بَهر خدا
ای نَظَرْتان بر گُهَر بر شاه نه
قِبْلَهتان غول است و جاده یْ راه نه
من زِ شَهْ بَر مینگردانم بَصَر
من چو مُشرکْ روی نارَم با حَجَر
بیگُهَر جانی که رَنگینْ سنگ را
بَرگُزینَد پس نَهَد شاهِ مرا
پُشتْ سویِ لُعْبَتِ گُلْرَنگ کُن
عقل در رَنگآوَرْنده دَنْگ کُن
اَنْدَر آ در جو سَبو بر سنگ زَن
آتش اَنْدَر بو و اَنْدَر رَنگ زَن
گَر نهیی در راهِ دین از رَهزَنان
رَنگ و بو مَپْرَست مانندِ زَنان
سَر فُرو انداختند آن مِهتَران
عُذْرجویان گشته زان نِسْیان به جان
از دلِ هر یک دو صد آهْ آن زمان
هَمچو دودی میشُدی تا آسْمان
کرد اِشارَت شَهْ به جَلّادِ کُهُن
که زِ صَدْرَم این خَسان را دور کُن
این خَسان چه لایِقِ صَدْرِ مناَند؟
کَزْ پِیِ سنگْ اَمرِ ما را بِشْکَنَند؟
اَمرِ ما پیشِ چُنین اَهلِ فَساد
بَهرِ رَنگینْ سَنگ شُد خوار و کَساد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۷۴ - رسیدن گوهر از دست به دست آخر دور به ایاز و کیاست ایاز و مقلد ناشدن او ایشان را و مغرور ناشدن او به گال و مال دادن شاه و خلعتها و جامگیها افزون کردن و مدح عقل مخطان کردن به مکر و امتحان که کی روا باشد مقلد را مسلمان داشتن مسلمان باشد اما نادر باشد کی مقلد ازین امتحانها به سلامت بیرون آید کی ثبات بینایان ندارد الا من عصم الله زیرا حق یکیست و آن را ضد بسیار غلطافکن و مشابه حق مقلد چون آن ضد را نشناسد از آن رو حق را نشناخته باشد اما حق با آن ناشناخت او چو او را به عنایت نگاه دارد آن ناشناخت او را زیان ندارد
گوهر بعدی:بخش ۱۷۶ - قصد شاه به کشتن امرا و شفاعت کردن ایاز پیش تخت سلطان کی ای شاه عالم العفو اولی
نظرها و حاشیه ها
مونا
۱۴۰۰/۷/۵ ۱۲:۰۷
گشته درست است در بیت سر فرو انداختند آن مهتران/عُذْرجویان گشه زان نِسْیان به جان
گوهرین: با سلام و احترام. با تشکر از شما. اصلاح شد.