۱۹۹ بار خوانده شده

بخش ۱۳۹ - در بیان آنکه صحبت اولیا معظمترین طاعات و مفیدترین عبادات است. زیرا آنچه بسالی و دو باجتهاد خود کس نتواند حاصل کردن بساعتی اضعاف آن از صحبت شیخ میسر شود. همچنانکه اگر کسی بفکر و اجتهاد خود خواهد که صنعتی بیاموزد البته نتواند. و اگر بمرور ایام بعد از اجتهاد بسیار بیاموزد هم ناقص باشد. لیکن آنچه در یک لحظه از استاد آموزد بسالها بجهد خود حاصل نکند. پس اگر آنکه نادراً حق تعالی کسی را بی شیخ و استاد تعلیم دهد که الرحمن علم القرآن بر او حکم نباشد که النادر لاحکم له. و آن نادر هم برای آن آید که دیگران از او بیاموزند و اینچنین نادر پیش آن پختگان که پیر پرورند خام نماید از این رو مصطفی علیه السلام با امیرالمؤمنین علی کرم اللّه وجهه نصیحت فرمود که اذا تقرب الناس الی خالقهم بانواع البر فتقرب ا

با علی گفت احمد مرسل
کای هژبر خدا امیر اجل

خلق جویند قرب حق در بر
تو برو عاقلی طلب در سر

چون بیابی بخدمتش بنشین
صحبتش را ز جان ودر بگزین

تا شوی از همه فزون در خیر
تا ز جمله گذر کنی در سیر

خیر را گرچه رحمت است جزا
تا توانی برو تو عقل افزا

کاصل طاعات و خیر عقل بود
هرکه عقلش فزود بیش شود

کیست عاقل ولی خاص خدا
که ز غیر خدا شده است جدا

عقل خلق ار بعقل میماند
لیک آن کش نظر بود داند

که ز عقل حقیقتی دوراند
زانکه در ظلمت اند و بینوراند

قلب اگرچه بنقد میماند
لیک صراف با محک داند

قیمتش را که چند میارزد
کی بر آن همچو دیگران لرزد

پس بصراف مینما دینار
لیک در پیش اولیا دین آر

که جز از دین بنزد آن مردان
همچو گردی است بر هوا گردان

صحبت اولیاست سر جهاد
هرکه بگزیند آن رهد ز فساد

کشف آن کش کسی ز خود صد سال
نکند ز اولیا شود در حال

رو بیاموز پیشه از استاد
تا بود پیشۀ تو بر بنیاد

پیشه ایراکه از خود آموزی
تو از آن پیشه کی خوری روزی

نپسندد کسی خود آن کارت
همه عالم کنند انکارت

خود پسندی مکن گذر از خود
پهلوان وار گرد گرد خرد

خرد آن پیشواست نی خردت
بنده ‌ اش شو که تا ز خود خردت

چون خریدت ز خود خردیابی
زود بیدار شو چه در خوابی

همه را پرورش کند موزون
خویش پرورده هست ابله و دون

ز آدمی و درخت و باغ و زمین
پرورش هرچه یافت گشت گزین

وانکه بی پرورش بماند ببین
چون کثیف است و خوار و بی تمکین

نادرست آنکه ایزدش سازد
کار او را تمام پردازد

نتوان حکم کرد بر نادر
گرچه حق هست بر همه قادر

حکم بر غالب است در عالم
زان زمان که پدید شد آدم

تو ازین حکم وقاعده مگذر
مکش از امر و حکم یزدان سر

تا دهد از کرم بخود راهت
گرچه ز اختر کمی کند ماهت

نادراً گر کسی بیابد گنج
تو مهل کسب خود مرم از رنج

کار میکن ز کسب خود میخور
تا نگردی اسیر جوع و ضرر

گر دهد با تو نیز گنج خدا
کسب مانع نمیشود آنرا

هیچگونه زکسب و کار ممان
گر بود قسمتت رسد هم آن

ورنه زین نیز تا نمانی تو
جهد مگذار تا توانی تو

طاعت و بندگی بجا میار
هیچیک امر را فرو مگذار

تا زهر طاعتت ثواب رسد
تا ترا از خدا خطاب رسد

که مرا بندۀ سزاواری
نشود ضایع آنچه میکاری

بر دهد بیگمان در آخر کار
پر کنی خود ز کشته صد انبار

روز حشر و ندامت ای مؤمن
همه ترسان روند و تو ایمن



اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه جنسیت لازم نیست که از طریق صورت باشد. شاید که دو چیز بظاهر مختلف باشند و بمعنی متحد. همچون نان و آب و طعام‌های دیگر از روی صورت جنس تو نیستند، تو متحرک و ایشان ساکن، تو ناطق و ایشان ساکت، تو زنده و ایشان مرده. لیکن از روی معنی اتحاد و جنسیت دارند، زیرا از خوردن نان قوت میافزاید و الم جوع زایل میگردد و تن از آن میبالد و فربه میشود. پس هرچه تن را بیفزاید جنس تن است. و هرچه دین و ایمان را بیفزاید جنس دین و ایمان است.لازم نیاید که جنسیت مخلوق با خالق از روی ذات باشد. این نوع باشد که گفته آمد العاقل یکفیه الاشارة و الذی فهم له البشارۀ
گوهر بعدی:بخش ۱۴۰ - در بیان آنکه عملها چون تخمهاست، روز قیامت از دانۀ هر تخمی صورتی روید که بدان نماند. آنچنانکه در این عالم از آب منی آدمی میشود که هیچ بمنی نمیماند،و از باد شهوت مرغ مرغی میشود که بباد نمیماند، و از دانۀ شفتالو و خرما درختی میشود که بدان نمیماند. همچنان مرد وفادار را پادشاه شهره و خلعت و اسباب و مال میبخشد، هیچ اینها بدانۀ وفا نمیمانند. دزد را بردار میکنند دانۀ دزدی بدار نمیماند. و نظیر این بسیار و بیشمار است. پس چون میبینیم در این عالم ازدانه‌ها صورتها میزاید که بدانها نمیماند. همچنان در عالم غیب افعال واقوال واوراد و طاعات که دانه‌های آن عالم‌اند صورتها شوند که بدانها نمانند، مثل حور و قصور و انهار و اشجار و انواع اثمار و ازهار که در صفات بهشت مذکور است، همه صورتهای دانه‌های اعمال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.