هوش مصنوعی: متن داستانی است درباره یک فرد گدا که از خواجه‌ای نان می‌خواهد. خواجه به او نان می‌دهد و از او می‌خواهد که به خانه‌اش بازگردد. گدا در پاسخ می‌گوید که خانه‌اش جایی است که حق او را ادا می‌کند. سپس متن به این موضوع اشاره می‌کند که افراد محدث (تازه‌وارد) را تحقیر می‌کنند و حرف‌های عالی آن‌ها را پایین می‌آورند، زیرا قدر شنونده‌ها را نمی‌دانند. در نهایت، متن با این جمله پایان می‌یابد که اندازه قبا باید متناسب با قد خواجه باشد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر دشوار باشد.

بخش ۳۹ - داستان آن درویش کی آن گیلانی را دعا کرد کی خدا ترا به سلامت به خان و مان باز رساناد

گفت یک روزی به خواجه‌یْ گیلی‌یی
نانْ پَرَستی نَر گدا زَنْبیلیی

چون سِتَد زو نانْ بِگُفت ای مُسْتَعان
خوش به خان و مانِ خود بازش رَسان

گفت خان اَرْ آنْ‌ست که من دیده‌ام
حقْ تورا آن جا رَسانَد ای دُژَم

هر مُحَدِّث را خَسان با ذِل کُنند
حَرفَش اَرْ عالی بُوَد نازل کُنند

زان که قَدْرِ مُسْتَمِع آید نَبا
بر قَدِ خواجه بُرَد دَرْزی قَبا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۸ - داستان آن عجوزه کی روی زشت خویشتن را جندره و گلگونه می‌ساخت و ساخته نمی‌شد و پذیرا نمی‌آمد
گوهر بعدی:بخش ۴۰ - صفت آن عجوز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.