هوش مصنوعی: این متن به توصیف فردی سالخورده و بی‌خاصیت می‌پردازد که از نظر جسمی و ذهنی دچار ضعف و ناتوانی است. این شخص نه توانایی کمک به دیگران را دارد و نه قابلیت دریافت لذت یا معنایی از زندگی. توصیفات به گونه‌ای است که نشان می‌دهد این فرد کاملاً بی‌ارزش و بی‌فایده شده است.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات قدیمی و پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

بخش ۴۰ - صفت آن عجوز

چون که مَجْلِس بی‌چُنین پَیْغاره نیست
از حَدیثِ پَسْتِ نازلْ چاره نیست

واسِتان هین این سُخَن را از گِرو
سویِ افسانه‌یْ عَجوزه باز رو

چون مُسِن گشت و دَرین رَهْ نیست مَرد
تو بِنِهْ نامَش عَجوزِ سال‌خَورْد

نه مَرو را رَاسِ مال و پایه‌یی
نه پَذیرایِ قَبولِ مایه‌یی

نه دَهَنده نه پَذیرنده‌ی ْ خوشی
نه دَرو معنیّ و نه معنی‌کَشی

نه زبان نه گوشْ نه عقل و بَصَر
نه هُش و نه بی‌هُشیّ و نه فِکَر

نه نیاز و نه جَمالی بَهْرِ ناز
توبه تویَش گَنْده مانندِ پیاز

نه رَهی بُبْریده او نه پایِ راه
نه تَبِش آن قَحْبه را نه سوز و آه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۹ - داستان آن درویش کی آن گیلانی را دعا کرد کی خدا ترا به سلامت به خان و مان باز رساناد
گوهر بعدی:بخش ۴۱ - قصهٔ درویشی کی از آن خانه هرچه می‌خواست می‌گفت نیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.