هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به قاضی و صوفی انتقاد می‌کند و از بی‌عدالتی و رفتار نادرست آنان سخن می‌گوید. شاعر تأکید می‌کند که آنچه برای دیگران ناپسند می‌داری، برای خود نیز ناپسند بدان و از عواقب اعمال خود آگاه باش. همچنین، شاعر به ظلم و رحم نابجا اشاره می‌کند و از قاضی می‌خواهد که دست ظالم را قطع کند نه اینکه به او قدرت دهد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ظلم و بی‌عدالتی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک کامل دارند.

بخش ۴۸ - طیره شدن قاضی از سیلی درویش و سرزنش کردن صوفی قاضی را

گشت قاضی طَیْره صوفی گفت هَی
حُکْمِ تو عَدل است لاشک نیست غَی

آنچه نَپْسَندی به خود ای شیخِ دین
چون پَسَندی بر برادر ای اَمین؟

این ندانی که پِیِ من چَهْ کَنی
هم در آن چَهْ عاقِبَت خود اَفْکَنی؟

مَنْ حَفَر بِئْرا نَخوانْدی از خَبَر؟
آنچه خوانْدی کُن عَمَل جانِ پدر

این یکی حُکْمَت چُنین بُد در قَضا
که تورا آوَرْد سیلی بر قَفا

وای بر اَحْکامِ دیگرهایِ تو
تا چه آرَد بر سَر و بر پایِ تو

ظالِمی را رَحْم آری از کَرَم
که برایِ نَفْقه بادَت سه دِرَم

دستِ ظالِم را بِبُر چه جایِ آن
که به دستِ او نَهی حُکْم و عِنان؟

تو بِدان بُز مانی ای مَجْهول‌داد
که نِژادِ گُرگ را او شیر داد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۷ - بار دیگر رجوع کردن به قصهٔ صوفی و قاضی
گوهر بعدی:بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.