هوش مصنوعی: سعداللّه، معروف به شاه گلشن، از مریدان مولانا شیخ عبدالاحد و نواده شیخ احمد سرهندی بود. او با وجود نفوذ معنوی، از مقامات مشیخه دوری می‌کرد و زندگی زاهدانه‌ای داشت. نقل است که یک لباس خشن را 12 سال نپوشید. روزی از دهلی ناپدید شد و پس از بازگشت، دلیل آن را زیارت احمدآباد گجرات در غروب عنوان کرد. او از عارفان و شاعران متأخر بود و در شعر از سبک هندی پیروی می‌کرد. وفاتش در سال 1141 هجری رخ داد. نمونه‌ای از اشعارش نیز ذکر شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و زهد است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشعار و اصطلاحات به کار رفته ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامفهوم باشد.

بخش ۱۲۹ - گلشن دهلوی رَحْمةُ اللّهِ عَلَیهِ

اسمش سعداللّه، ملقب به شاه گلشن بوده و ارادت خود را در خدمت مولانا شیخ عبدالاحد، نوادهٔ جناب شیخ احمد سرهندی تربیت نموده، گویند با وجود تأثیر و تصرف در نفوس مشیخه قبول نمی‌نموده و در نهایت تجرد به سر می‌برد. چنانکه یک جامهٔ خشن را دوازده سال تغییر نداد. وقتی قریب به غروب از دهلی بیرون شده. مدتها مفقودالاثر بود. پس از ظهور و حضور سبب غیبت را پرسیدند. گفت: شنیده بودم که احمدآبادِ گجرات را وقت غروب خوشی است. رفتم، دیدم و حال برگردیدم. غرض، از متأخرین مجردان و موحدان محسوب می‌گردد. فوتش در سنهٔ ۱۱۴۱ واقع شده. اشعار بسیاری دارد و در شاعری طریقهٔ اهل هندوستان را می‌سپارد. به هر صورت این بیت از آن جناب قلمی گردید:

برآ از ظلمت تن تا که نور جان شود پیدا
زجان بگذر دلاچون من که تاجانان شودپیدا
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲۸ - کمال خجندی نَوَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ
گوهر بعدی:بخش ۱۳۰ - کاهلی کابلی عَلَیهِ الرَّحْمَةُ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.