۱۸۲ بار خوانده شده

بخش ۹۷ - نسیمی شیرازی طابَ ثَراهُ

نام آن جناب سید عمادالدّین. از سادات رفیع الدرّجات شیراز و از محققین زمان خود ممتاز. ارادت به جناب سید شاه فضل متخلص به نعیمی داشته و در سنهٔ ۸۳۷ منصور وار پا بردار شهادت گذاشته. بعضی گویند در حلب شهید شد و بعضی مرقدش را در خارج زرقان شیراز می‌دانند دیوانش دیده شد، سه هزار بیت متجاوز است. از اوست:
مِنْغزلیّات

کشتهٔ لعل لبت کی کند اندیشه ز مرگ
کزدم روح قدس زنده به جان دگراست

چه نکته بود که ناگه ز غیب پیداشد
که هر که واقف آن نکته گشت شیدا شد

چه مجلس است و چه بزم اینکه ازمی توحید
محیط قطره شد آنجا و قطره دریا شد

کی تواند شدن از سرّ اناالحق واقف
هرکه او را غم آنست که بردار کنند

دردمندان ز تو هر لحظه دلی می‌طلبند
تا به درد و غم عشق تو گرفتار کنند

ای خسته‌ای که بی خبر از درد دوستی
بی درد خود بگو که ترا چون دوا کنند

حق بین نظری باید تا روی مرا بیند
چشمی که بودخودبین کی نورخدا بیند

از مشرق دیدارش آن را که بود دیده
انوار تجلی را پیوسته چو ما بیند

ای چشم نسیمی را از روی تو بینایی
آن را که تو منظوری غیر از تو که را بیند

من گنج لامکانم اندر مکان نگنجم
برتر ز جسم و جانم درجسم و جان نگنجم

وهم و خیال انسان رو سوی من ندارد
در وهم از آن نیابم در عقل از آن نگنجم

از رهِ خویش پرستی قدمی بیرون نه
قطع این منزل و ره جز به چنین گام مکن

گر کنی قبلهٔ جان روی نگاری باری
ور رود عمر به سر در غم یاری باری

زلف او محشر جان‌هاست دلاسعیی کن
که در آن حلقه درآیی بشماری باری
رباعیّات

در دایرهٔ وجود موجود علی است
وندر دو جهان مقصد و مقصود علی است

گر خانهٔ اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علی است

من مظهر نطق و نطق حق ذات من است
وندر دو جهان صدای اصوات من است

از صبح ازل هر آنچه تا شام ابد
آید به وجود و هست ذرات من است

خواهی که شوی کسی ز هستی کم کن
ناخورده شراب وصل مستی کم کن

با زلفِ بتان درازدستی کم کن
بت را چه گنه تو بت پرستی کم کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۶ - نوری شوشتری عَلَیه الرَّحمة
گوهر بعدی:بخش ۹۸ - نعمت تبریزی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.