۲۰۸ بار خوانده شده

بخش ۲۱ - رحمت کوزه کنانی

اسم شریفش میرزا محمد. اصلش از کوزه کنان مِنْمحال آذربایجان است. اما در اصفهان توطن دارد. از افاضل و اماجد زمان است. به خدمت مشایخ عهد رسیده، غالباً طریقهٔ انیقهٔ سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه را گزیده. ارباب حال و اصحاب کمال را به خدمتش رجوع است و همداستانی. مردم به جلالت قدرش به حد شیوع است. در اخلاق محموده و اوصاف ستوده مشهور و در السنه و افواه مذکور است. از سرکار دیوان حضرت صاحبقران مرسوم جوی و آن دارای معدلت نشان را مدحت گوی. اشعار بسیار دارد و طریقهٔ مثنوی گویی می‌سپارد. صاحب تألیف و تصنیف و محبوب وضیع و شریف است و فقیر هنوز به شرف صحبت آن جناب کامیاب نگردیده و اطوار واشعارش را به واسطه شنیده. این چند بیت از اوست:
مثنوی

چند پویم در پی این آرزو
شهر شهر و خانه خانه کو به کوی

چند ریزم سیل غم زین جستجوی
دجله دجله چشمه چشمه جوی جوی

دیده دریا کردم و دل غرق خون
تا چه آرم تا چه سازم زین فزون

از طلب فارغ نبودم هیچ گاه
روز روز و هفته هفته ماه ماه

سال‌ها رخش ریاضش تاختم
دام‌ها در صید معنی ساختم

دیگرم نیروی در ابرش نماند
یک دو تیرم بیش در ترکش نماند

تا چه خواهم کرد در این خستگی
با همه همواری وآهستگی

کبریای عشق هستی سوز را
عالم تجرید جان افروز را

دامن از بالای ما بالاتر است
سوی او راه از طریق دیگراست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۰ - راز شیرازی
گوهر بعدی:بخش ۲۲ - رضاعلی شاه دکنی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.