هوش مصنوعی:
یکی از مشایخ طریقت، با دیدن معشوقی که زلفهایش را به زیبایی آراسته بود، کتابهایش را به آب داد و گفت که راهنمایی نیکو بودی، اما اکنون که به وصال رسیدهای، دیگر نیازی به راهنما نیست. او تأکید کرد که با عشق باید مبارزه کرد و به آرامش رسید، زیرا عشق همهچیز را میسوزاند. همچنین اشاره کرد که اخبار و گفتوگوها پس از وصال بیمعناست.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامفهوم باشد.
فصل ۲۶
آن یکی از مشایخ طریقت چون دید که معشوق زلف را از کمال دلبری تاب داد کتب خود را بآب داد و گفت نِعْمَ الدَّلیلُ وَاَنْتَ اَمّا بَعْدَ الوُصولُ طَلَب الدَّلیلِ مُحَالٌ نیکو راه بری بودی تو اما چون پیشگاه پدید آمد تو از راه برخیز با عشق مستیز تو قصد آرام کن و بیرون در مقام کن چون دیدی که سبحات وجه محبوب ما را در ما بسوخت تو خبر بعاشقان سوخته بر زیرا که مدار کار تو بر اخبارست و اخبار از گم شدگان فلوات عشق نه بس کارست و آنچه حکیم گفته است بدین قریبست:
چون در آمد وصال را حاله
محو شد گفت و گوی دلاله
چون در آمد وصال را حاله
محو شد گفت و گوی دلاله
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فصل ۲۵
گوهر بعدی:فصل ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.