۲۱۶ بار خوانده شده

فصل ۶۶

خواجه احمد غزالی قَدَّسَ اللّهُ روحَهُ گوید در سوانح: معشوق با عاشق گفت بیا تو من باش گفت اگر من تو گردم آنگاه معشوق در باید و در عاشق نیفزاید و چون تو من گردی در معشوق افزاید همه معشوق بود و عاشق نه، همه ناز بود و نیاز نه، همه یافت بود و دربایست نه، همه توانگری بود و قلت نه، همه عزت بودو ذلت نه. درین معنی درویش گوید:

معشوق اگر بلطف در کار شود
با عاشق خسته تا در بار شود

معشوق شود عاشق و بی زحمت خود
در عالم او قابل دیدار شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل ۶۵
گوهر بعدی:فصل ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.