هوش مصنوعی: شیخ ابوسعید در مسیر از نشابور به میهنه با شخصی همراه می‌شود که به رفتار صوفیان شک می‌کند. شیخ با استفاده از کرامات خود، مرد را به دیدن اژدهایی عظیم می‌فرستد تا او را متقاعد کند. مرد پس از دیدن اژدها، پشیمان شده و توبه می‌کند.
رده سنی: 14+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و کرامات است که ممکن است برای کودکان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، وجود موجوداتی مانند اژدها ممکن است برای برخی کودکان ترسناک باشد.

حکایت شمارهٔ ۷۳

از ابوالفضل محمدبن احمد نوقانی حکایت کردند کی گفت: شیخ ابوسعید از نشابور بمیهنه می‌آمد، چون بکوه درآمدیم شخصی با ما همراه بود، مگر آن مرد اندیشه کرد که این چه مردمانند کی کلیچه و حلوا و طعامهای خوش می‌خورند و می‌گویند که ما صوفییم. شیخ از راه کرامات مطلع گشت و گفت بدین پس کوه در شو و ما را خبری بیار آن مرد از پیش شیخ برخاست و آنجا که اشارت رفته بود برفت، اژدهایی عظیم دید، بترسید و باز بخدمت شیخ آمد،، شیخ گفت چه دیدی؟ حال باز نمود شیخ گفت سالها رفیق ما بوده است، مرد خجل شد و در پای شیخ افتادو از آن گفتار توبه کرد.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.