۲۰۶ بار خوانده شده

بخش ۷

امام و پیشوا در خنده افتاد
دو لعلش در سخن تابنده افتاد

که مقصود تو با انجاح ماضی است
ولی عهد ازمحمدشاه راضی است

نگوید با پدر جز راست هرگز
نه منصب، نه حکومت، خواست هرگز

ولی عهد اربه او ملکی سپارد
طمع در ملک همسایه ندارد

نشوراند به حاکم ها رعیت
نخواهد بر مسلمانان اذیت

نه مفسد را دهد پول زیادی
که خیزد قتل و آشوب و فسادی

ندارد پول اگر دارد همین است
که در راه کرور هشتمین است

از این رو کار او خوب است دایم
قرین با هر چه مرغوب است دایم

چه گل ها کز مراد خود بچیند
به دنیا و به عقبی بد نه بیند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶
گوهر بعدی:بخش ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.