۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹ - نبشته ای است به میرزا بزرگ

مخدوم معظم مکرم: چیزی نخواستم که در آب و گل تو نیست.
کسی که یک سطر خوش شیوه و تمام بنویسد در قلمرو آذربایجان نبود. چند قطعه و سرمشق شکسته و نستعلیق خواستم، دو سال است بمضایقه گذشت یا مماطله؛ اگر امدادی فرضا در کرور خوی می‌خواستم چه می‌کردید؟
بر پاره کاغذی دو سه خط می‌توان کشید، بنده که بشما کمتر عریضه بنویسم عیبی ندارد، چرا که حاجتی به خط و کاغذ من نیست، اما از شما که حاجت است چرا نمینویسید، یا چنان بعجله و شتاب می‌نویسید که مبتدی نفعی از آن نبرد. باری این بار مثل هر بار مکنید، ملک کتّاب محصلی است مثل ملک عذاب، جزودان سرکار را بعزم تماشا بخواهد و برسم یغما ببرد. مثل دزد بی توفیق ابریق رفیق برداشت که بطهارت می‌روم و بغارت می‌رفت. اینقدر بدان که اعتماد نایب السلطنة روحی فداه در برادری بنواب مالک رقاب شاهزاده دخلی و نسبتی به هیچ کس ندارد.
همه گویند و سخن گفتن سعدی دگر است.
شما عریضه منید بر وجه احسن، خوش خط تر، مربوط تر، مضبوط تر، بدان جهت است که گاهی جسارت نمیکنم.والسلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸ - خطاب به میرزا بزرگ نوری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰ - این نامة را معلوم نیست که قائم مقام به کی نوشته است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.