هوش مصنوعی: متن نامه‌ای است که در آن نویسنده از برادر خود با لحنی طنزآمیز و گاه گله‌مند شکایت می‌کند. او از یک نوکر به نام قرمساق که بی‌وقفه حرف می‌زند و خسته نمی‌شود، ابراز ناراحتی می‌کند. همچنین به ظلم‌های همسرش اشاره کرده و از تنهایی و درد خود می‌گوید. در نهایت با لحنی تلخ و طنزآمیز نامه را به پایان می‌رساند.
رده سنی: 18+ متن شامل لحن تلخ، شکایت از روابط زناشویی و استفاده از واژگان نامناسب (مانند «قحبه») است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست.

شمارهٔ ۵۱ - به دوستی میرزا اسمعیل نام نوشته است

برادر مهربان من:

این پرده بگوی تا بیک بار
زحمت ببرد ز پیش مستان
این زن ... ظالم مگر پرده ظلام است که با شفق میآید و با فلق نمیرود؟ مهمان ها را تمام جواب گفتم و خلق روی زمین همه در خواب برفتند و شب از نیمه گذشت و این نوکرک قرمساق خودم مثل علم یزید برپا ایستاده، گوئی ابریست که از پیش قمر مینرود. نه پایش خسته میشود و نه زبانش بسته. قرمساق، سلسل القول دارد، کاش سلسل البول میداشت.
در قوة لافظه و قدرت حافظه بی مثل و مانند است. فضل الله فاه قرب و کثر غمه و عناه.
میرزا اسمعیل جان من: جای شما نه چندان در پیش ما خالی است که بوصف آید و بشرح گنجد.

هر شب و روزیکه بی تو میرود از عمر
هر نفسی میرود هزار ندامت
صبح شد و این ظالم کافر خسته نشد، چرا پیش زن لوندش نمیخوابد و پیش من دردمند میایستد. من از حضورش حالت احتضار دارم و آن قحبه با حسرت و انتظار؛ بده انگشت ... همی خارد.
والسلام
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰ - در مقام ضرب باهالی تبریز به قائممقام بزرگ از قول ولیعهد نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲ - خطاب به میرزا ابوالقاسم وزیر کرمانشاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.