۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲ - این نامة را قائم مقام از خراسان به شاهزاده خانم بعد از فوت ولیعهد نبشته

شاه زاده جان قربانت شوم.

ز دوری تو نمردم چه لاف مهر زنم
که خاک بر سر من باد و مهربانی من
اما حالا یقین بدانید که در این واقعه هایله که خاک بر سر من و ایران شد تلف خواهم گردید. مشکل است بار دیگر بفیض حضور و صحبت سرکار و بفوز خدمت بانو نه نه ننه برسم. دریغ و درد که آسمان نخواست ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد. دراین اعصار و اعوام. کسی مثل ولیعهد جنت مقام یاد ندارد، عدل محض، محض عدل بود. حق خدمت خوب میدانست و قدر نوکر خوب میشناخت. بخدمت جزئی نعمت کلی میداد، ایتام را پدر بود ارامل را پسر. اهل آذربایجان درمدت سی سال پرورده احسان بودند. اهل خراسان را در این مدت سه سال چنان بنده عدل و انعام و غلام فضل و اکرام خود فرمودند که صد برابر مطیع تر ازاهل آن سامان شده بودند. این پیر غلام بچه زبان بگوید و بچه بیان بنویسد، خدا نخواست که جهان در عهد جهانداری او زنده و نازنده شود.
خوب، از نواب مستطاب امیرزاده اعظم و مخدوم مکرم امیرنظام چرا نمینویسید؟ دو ماه است خبر درستی از آذربایجان نداریم، خدا نکرده میان ایشان نفاق است یاانشاالله اتفاق؟ امیدوارم ان شاءالله اولاد ولیعهد مرحوم طوری راه بروند که دشمن مال باشند نه دشمن کام؛ و روز بروز بر شان و شوکت این اوجاق گردون رواق افزوده شود و زحمت های مرحوم ولیعهد بهدر نرفته باشد.
مختصری از شما بهمراه آدم نواب ظل السلطان رسید، هیچ مفید فایده نشد البته هر که آید از احوالات مفصل مرقوم دارید نه مجمل. از نواب فرهاد میرزا تعریف نوشته بودید که در مشق پیش است و در درس بیش، مرحوم ولیعهد هم کمال التفات داشت و اذن عروسی مرحمت کرده بودند. حالا که این قضیه اتفاق افتاد البته بتاخیر خواهید انداخت.

خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
همان کاغذ بنظر نواب مستطاب شاهزاده اعظم روحی فداه رسید عنایت فرمودند؛ معزی الیه در خدمت نواب شاهزاده اعظم اختصاص دیگر دارد. ان شاءالله در بهار اگر آمدنی شدیم او حسب الحکم باین طرف ها آمدنی خواهد شد.
از نواب امیرزاده جهانگیر میرزا هیچ مرقوم نفرموده اید که چرا با ما ماکوئی در انداخته است و بازیلان ساخته؟ عسی ان تحبو شیئا فهو شرلکم
سایر امیرزادگان از بزرگ و کوچک چنانچه در ایام ولیعهد مرحوم مطیع رأی و تدبیر مخدوم مکرم و امیرزاده اعظم بودند حال نیز باید بهمان حالت باقی باشند که حکم نواب شاهزاده اعظم روحی فداه همین است و بس. تا ان شاءالله در حوت و حمل بعون خدای عزوجل که بآذربایجان آمدیم جهان را نوآئین و طرح نو است، تا از پرده غیب چه درآید. والسلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱ - خطاب به الله یارخان آصف الدوله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳ - نامه ای از جانب سنی الجوانب به میرزا تقی آشتیانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.