هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و رنج ناشی از تب و لرز سخن میگوید و آن را به عنوان بخشی از روزگار سخت خود توصیف میکند. او از اضطراب، بیقراری و ناتوانی جسمی خود مینالد و این حالات را با تصاویری مانند تارهای پیراهن که مانند نبض بیقرار است، مقایسه میکند. شاعر همچنین به تنهایی و نداشتن مونس در شبهای تاریک اشاره میکند و از سوختن درونش به دلیل تب سخن میگوید. در نهایت، او از زخمهای کهنه و داغهای تازهای میگوید که بهبود نیافتهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۵ - شکایت از تب و لرز
روزگاری شد که با تب لرز هم پیراهنم
قسمت من گشته این از سرد و گرم روزگار
وقت رفتن می سپارد خود بمن تب لرز خویش
داد امانت داری درد تو ما را اعتبار
شب که شد از اضطراب پیکر بیطاقتم
تار در پیراهنم چون نبض گردد بیقرار
باز گرمی نامزد کرد از پی همخانگی
دید گردون چون ندارم مونس شبهای تار
فال صحت بهر ما بیند مزاج ایدل مترس
دمبدم بر هم خورد گر استخوآنها قرعه وار
آبرا مانند مشک از نهر گردن می خورم
چون تنور از نان خورم بیرون دهم بی اختیار
پیکر چون موی من از بیقراریهای لرز
نسبتش افزون شوم هر دم بتار زلف یار
زانکه می سوزد درونم ز آتش جانسوز تب
آب چون بینم بسان موج گردم بیقرار
ملک تن از ترکتاز لرزه بر هم خورده است
یکسر مو را بجای خود نبینم استوار
زخمهای کهنه را بگسسته از هم بخیه ها
داغهای تازه را افتاده مرهم بر کنار
قسمت من گشته این از سرد و گرم روزگار
وقت رفتن می سپارد خود بمن تب لرز خویش
داد امانت داری درد تو ما را اعتبار
شب که شد از اضطراب پیکر بیطاقتم
تار در پیراهنم چون نبض گردد بیقرار
باز گرمی نامزد کرد از پی همخانگی
دید گردون چون ندارم مونس شبهای تار
فال صحت بهر ما بیند مزاج ایدل مترس
دمبدم بر هم خورد گر استخوآنها قرعه وار
آبرا مانند مشک از نهر گردن می خورم
چون تنور از نان خورم بیرون دهم بی اختیار
پیکر چون موی من از بیقراریهای لرز
نسبتش افزون شوم هر دم بتار زلف یار
زانکه می سوزد درونم ز آتش جانسوز تب
آب چون بینم بسان موج گردم بیقرار
ملک تن از ترکتاز لرزه بر هم خورده است
یکسر مو را بجای خود نبینم استوار
زخمهای کهنه را بگسسته از هم بخیه ها
داغهای تازه را افتاده مرهم بر کنار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴ - در معذرت از نرفتن بخانه سیدعلی عودی بطریق مطایبه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶ - در طلب کیف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.